بالاخره بعد از مدت ها غیبت، برگشتم.
حالام اومدم دوکلوم باهاتون حرف بزنم بلکه دلم وا شه.
راستش میدونید چیه؟
سعی کنید به هیچ کس تو نت عادت نکنید.
اونوقت کافیه یه روز نباشه میشید مث من که کلا وبم تعطیل شد
اما خب بالاخره...
همه چی گذشته.
اینایی که تو لینکامن انگاری به رحمت ایزدی پیوستن.
اصن خبری ازشون نی.
کلا همه چی یه جورایی ساکن شده
بیخیال.
این چند وقته خیلی از اتفاقایی که دوست داشتم افتاده
خیلیم چیزای ناگوار
در هر صورت
الآن
وسط تابستون....
وسط که نه اما در هر صورت تابستون هس یا نه؟
ما باید بریم کلاس
اونم چه وضعی از ساعت 7:30 تا 2 یعنی جون نمیمونه واسه آدم
مخصوصا که یه روز تمام فقط کلاسات ریاضی و امار باشه
یا چهار شنبه ها--------> عربی،شیمی،فیزیک،فیزیک
البته من دبیر فیزیکو دوست دارما
اما نه تا این حد که 3 ساعت ببینمش.
خلاصه ماجرایی داریم ما.
فعلا یه استارت بود.
سعی میکنم بیشتر بیام.
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 46
بازدید هفته : 183
بازدید ماه : 723
بازدید کل : 271633
تعداد مطالب : 407
تعداد نظرات : 1084
تعداد آنلاین : 1
** *** ** * *
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
دفتر خاطرات
جوجو و
آدرس
jujuo.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.